قرار بود
قرار بود اینجا خصوصی تر بنویسم
مخصوصا ادرسشو به آشناها ندادم که راحت باشم
ولی حالا هر کار میکنم نمیتونم برم ادامه مطلب
اصلا اعصابم خط خطی شده
قرار بود اینجا خصوصی تر بنویسم
مخصوصا ادرسشو به آشناها ندادم که راحت باشم
ولی حالا هر کار میکنم نمیتونم برم ادامه مطلب
اصلا اعصابم خط خطی شده
اگر بدانید مردم هزاران بار بیشتر به یک سردرد معمولی خود اهمیت می دهند تا به خبر مرگ من و شما،
دیگر نگران نخواهید شد که درباره ی شما چه فکری می کنند!
-دیل کارنگی
زندگی انتخاب میان خواسته ها و بایدها
چقدر راحت زندگی میکنند کسانی که خواسته ها شون همون باید هاست
کتاب قلعه ی حیوانات رو بالاخره تموم کردم
چقدر وسطش خوابم برد و باز دوباره از اول گوش دادم بماند ولی ازش خوشم اومد
خیلی شبیه زندگی خودمونه
میشه تو هر زمانی به یه چیزی شباهتش داد
اطرافمون پره از ادمها و ماجراهای شبیه حیوانات و اتفاقهای کتاب
الان کتاب صوتی "7 روز با یک روح" رو شروع کردم
نویسنده شو نمیشناسم فکر نکنم معروف باشه"پیمان بخشعلی"
خودشو چند نفر دیگه کتاب رو میخونند مث حالت نمایشنامه
خیلی زحمت کشیده تو کتابهای صوتی راوی خیلی مهمه که چجوری کتاب رو میخونه
یه بار کتاب "فارسی شکر است " رو گوش دادم افتضاح بود کتاب به اون قشنگی رو گند زده بودن رفته بود
یه جورایی این کتابی که میخونم مثل فیلم روحه
آنجا که احساس کنی
دیگر خاطرهای نخواهی ساخت
خواهی مُرد !
زندگی چیزیست
میانِ خاطراتی که ساختهایم
و خاطراتی که خواهیم ساخت .
گوش های من مدل در و دروازه ست
پریشب مادر شوهری اومده بود خونه مون نه چیزی خورد .هم اخماش تو هم .هم تا فرصت میکرد یه چیزی میگفت
بعد من چکار کردم؟
دیشب پررو پررو با الینا دوتایی بلند شدیم رفتیم خونشون که مهمون داشتن
یه عالم گفتم و خندیدم کلی هم خوش گذروندم
میدونم بخاطر این بود که خواهرم چند روز خونه مون بوده
ولی باید عادت کنن .مشکل اوناست که باهش کنار بیان نه مشکل من :))