یه بغل حرف

بهانه ای برای سوگواری

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ب.ظ
این روزها همه در سوگ یک جوونن

منم صداش رو دوست داشتم و اهنگهاشو گوش میکردم 

شاید از وقتی که فهمیدم سرطان داره بیشتر گوش میکردم 

یا وقتی عکسشو میدیدم دنبال تفاوت هاش با قبل بودم 

هر وقت حالش بد میشد براش از ته دل دعا میکردم و با بهتر شدنش از ته دل شاد میشدم

خیلی ها همین حال رو داشن ولی چرا ؟

من فکر میکنم برامون خود شخص زیاد مهم نبود 

اون تبدیل به یه نماد شده بود 

نماد آرزوهای یه جوون که داره بر باد میره 

نمادی از هزاران جوونی که مجبورن رو تخت بیمارستانها درد رو تحمل کنند 

نماد ادم هایی که کلاه سرشون میزارن تا موهای ریخته از شیمی درمانی به چشم نیاد 

دوست داشتم حالش خوب بشه چون فکر میکردم اگر اون خوب بشه تموم سرطانیها شفا پیدا میکنند

همه به ارزوهاشون میرسند

و حالا که مرده برای تموم امیدهایی که به یاس تبدیل شدند سوگواری میکنیم 

سوگواری ما برای یک شخص نیست برای خودمونه 

بقول استاد 

"حال من خوب است اما تو باور نکن "

  • مژگان ...

نظرات  (۲)

عجب استادی ....!
  • سید مرتضی
  • ...
    پاسخ:
    ....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">