جمعه
شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۵۸ ق.ظ
همیشه دلم میخواسته یه عید بشینم تو خونه و روزی 4-5 بار نرم مهمونی
امسال ازون سال هاست که به لطف کنکور المیرا میتونم راحت بشینم و فقط فیلم وسریال نگاه کنم
امشب دیدم حوصله ندارم برم خونه ی مادر شوهر برا همین الی رو بهونه کردم و باهش تو خونه موندم
خیلی هم مزه داد لم دادن رو مبل و کلاه قرمزی نگاه کردن
با خودم قرار گذاشته بودم امسال از همون اول روزی نیم ساعت ورزش کنم ولو تو دادن شکم و نفس عمیقو این ورزشهای تنبلی
ولی امروز نشد کلا فراموش کردم
الان تو فیسبوک یه سری عکس دیدم دوباره رفتم به گذشته های دور
قیافه هایی که خیلی ساله دیگه ندیده بودمشون درحالی که روزی نزدیکترین کسانم بودن
گاهی فکر مبکنم زندگیم از 13 سالگی ببعد بوده قبلش یه خواب یا رویا بوده
از فردا دوباره رژیم برقراره
خدا کمکم کنه چون ناهار دعوتیم
- ۹۳/۰۱/۰۲
از بهر ظهور تو خود آراسته اند
مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک
اول فرج تو را از خدا خواسته اند . . .