یه بغل حرف

طب سنتی

شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۳ ب.ظ
  • مژگان ...

امید

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۱۶ ب.ظ

ببخش خودت را 

بگذار احساست

قدری هوایی بخورد 

گاهی بدترین اتفاق ها

هدیه ی زمان و روزگارند

تنها کافیست خودمان باشیم !

 و به خودمان بیاییم

تا خدا تمامی درهایی که به خیالمان بسته 

برویمان باز کند

خطاهایت را بشناس

آنها را پذیرا باش

و تنها بین خودت و خدایت نگهدار.

تا میگویی : خدایا ببخش ؛

میبوستت و میگوید : جانم ،چه کرده ای مگر ؟

تنها خودت باش و زیبا بمان 

و بگذار با دیدنت هر رهگذر ناامیدی لبخند بزند رو به آسمان ؛

و زیر لب بگوید : 

هنوز هم میشود از نو شروع کرد ...

  • مژگان ...

درد

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ق.ظ

درد می کشم,درد


هم تلخ است 

هم ارزان

هم گیراییش بالاست

هم اینکه تابلو نمیشوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ناباب نبود,باب باب بود

فقط نگفته بود که ماندنی نیست

همین.

  • مژگان ...

بهانه ای برای سوگواری

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ب.ظ
این روزها همه در سوگ یک جوونن

منم صداش رو دوست داشتم و اهنگهاشو گوش میکردم 

شاید از وقتی که فهمیدم سرطان داره بیشتر گوش میکردم 

یا وقتی عکسشو میدیدم دنبال تفاوت هاش با قبل بودم 

هر وقت حالش بد میشد براش از ته دل دعا میکردم و با بهتر شدنش از ته دل شاد میشدم

خیلی ها همین حال رو داشن ولی چرا ؟

من فکر میکنم برامون خود شخص زیاد مهم نبود 

اون تبدیل به یه نماد شده بود 

نماد آرزوهای یه جوون که داره بر باد میره 

نمادی از هزاران جوونی که مجبورن رو تخت بیمارستانها درد رو تحمل کنند 

نماد ادم هایی که کلاه سرشون میزارن تا موهای ریخته از شیمی درمانی به چشم نیاد 

دوست داشتم حالش خوب بشه چون فکر میکردم اگر اون خوب بشه تموم سرطانیها شفا پیدا میکنند

همه به ارزوهاشون میرسند

و حالا که مرده برای تموم امیدهایی که به یاس تبدیل شدند سوگواری میکنیم 

سوگواری ما برای یک شخص نیست برای خودمونه 

بقول استاد 

"حال من خوب است اما تو باور نکن "

  • مژگان ...

نیایش

شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ق.ظ

خدای خوب من ....

ما برای داشتن تو ریسمان نبسته ایم 

دل بسته ایم 

خدای خوب من حسابگرانه تسبیح بدست میگیرم 

واز تو بی حساب روزی میخواهم 

حسابگرانه ذکر میگویم 

واز تو بی حساب نعمت میخواهم 

حسابگرانه نماز میخوانم و روزه میگیرم 

واز تو بی حساب اجر میخواهم

حسابگرانه صدایت می کنم 

واز تو بی حساب توجه می خواهم 

حسابگرانه بندگی میکنم 

و از تو بی حساب خدایی میخواهم 

همه اش شد ( من ) !!

کاش میفهمیدم همه اش باید ( تو ) باشد 

مینازم به این خداییت !!

که با این همه بی بندگی ،خداییت حرف ندارد !!!

  • مژگان ...

اتفاق

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نمیدانم چه کسی 

دست  اتفاق های خوب زندگیم را گرفته است 

که دیگر نمی افتند 


  • مژگان ...

درد دل

سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ق.ظ

یه وقتایی کم میاری 

یه وقتایی کمرت خم میشه 

ولی 

همش امیدواری آخرش بخوبی تموم بشه 

خدایا 

کم آوردم 

طاقتم داره نفسای آخرشو میکشه

اگر این امتحان الهیه 

من خیلی وقته برگه مو بالا گرفتم

دیگه چیزی برا نوشتن ندارم 

توش فقط یه جمله ست 

خدایا شکرت 

  • مژگان ...

حماقت

شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ب.ظ

من عاشقانه دوست اش داشتم/

 و او عاقلانه ترکم کرد!/ 

منطق او/ 

حتی از حماقت من، 

احمقانه تر بود.!     

(احمد شاملو)

  • مژگان ...

بی خیال

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۲۴ ب.ظ

بی خیال نداشته هایت..

بی خیال غصه هایت ....

بی خیال هر چه تو را نا آرام میکند....

بمن بگو ببینم 

امروز نفس میکشی؟؟؟

پس خوش بحالت

عمیق نفس بکش ....

عمیق....

عشق را....

زندگی را...

بودن را....

بچش....

ببین....

وبا تمام سلول های بدنت لبخند بزن.....

لمس کن...،،

زنده بودن را 

  • مژگان ...

کوچه های عاشقی

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۲۲ ب.ظ

بوی باران میدهد این کـــــــوچه های عاشقی
عطــــــــــــرگلهای عطش آلود و یاس و رازقی
بوی احســـاس دلم چون خاک باران خورده بود
ذره ای از اشـک حق ،برگونه ام سر خورده بود
این من و در جســـتجوی شعری از عمق وجود
شــــــــعر باران خورده ام بر دیده ، تقدیم تو بود
شعر : کیهان حکمت شعار

  • مژگان ...